به راه وی تا سحر ماندم
ژاله افشاندم ، او نیامد
به امیدش با نوای نی
نغمه ها خواندم او نیامد
امید دل من کجایی
سحر شد چرا پس نیایی
چرا نیایی ؟ که بی تو نالانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
به راه وی تا سحر ماندم
ژاله افشاندم ، او نیامد
به امیدش با نوای نی
نغمه ها خواندم او نیامد
امید دل من کجایی
سحر شد چرا پس نیایی
چرا نیایی ؟ که بی تو نالانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
آتش عشقت زد شرر به جانم