تو دنیای بزرگ ما ، هر کی یه سازی می زنه
فرهاد یه کوه رو می کنه ، شیرین دلش رو می شکنه
مجنون تموم عمرشو ، اسیر لیلی می مونه
لیلی همش از رفتن و جدایی آواز می خونه
زمونه مون ، زمونه ی مجنون های قلابیه
به چشم لیلی های شهر ، لنزهای سبز و آبیه
فرهاد کوه کن دیگه نیست ، شیرین به تلخی می زنه
عاشقی از مد افتاده ، عهدها یه روزه می شکنه