به صلیب صدا مصلوبم ای دوست تو گمان مبری مغلوبم ای دوست
شرف نفس من اگه شد قفس من به سکوت تن ندادم حالا میرم بیکفن
وقتی گفتن یه گناه بود مثل دیدن یا شنیدن معنی آواز هم این بود ته بنبست داد کشیدن
وقتی حتی توی خلوت فکر آزادی قفس بود گفتنیها رو میگفتیم اگه فرصت یه نفس بود
به گناه صدا با جرم گفتن اگه روی صلیب ویرون شدم من