تو با عشق تازتو نامهربونیات بمون
من نمیبخشم تورو اینو تو نگام بخون
دست به هر سازی زدی من باهاش رقصیدم
واسه دلخوش کردنت حتی به زور خندیدم
منی که یه لحظه از قهر چشات میمردم
حیف غصه هایی که برای عشقت خوردم
اینهمه نامهربونی به رنگ چشمات نمیاد
طفلی دیوونه دلم دوریتو از من نمیخواد
فکر اینجاشو نکردم
اینکه تقدیر مبهمه